مادرانه
هامونم میخاستم بدونی لذت بخش ترین چیز تو دنیا وقتیه که تو به من نگاه میکنی مامان من تو رو بغل میکنم بو میکشم و میبوسم هامون خوبم ممنون که به دنیا اومدی و من رو با اساس قشنگ مادرانه آشنا کردی هامون قشنگم لحظاتی که ما با هم هستیم برای من تمام نشدنی هستن باورم نمیشد اینقدر س های خوب و بی نظیری به من بدی مامان خیلی دوستت دارم و مطمئنم که برای با هم بودن راه طولانی و بر از هیجانی داریم وقتی به من نگاه میکنی و میخوای شیر بخوری وقتی به من نگاه میکنی و شکمت درد داره وقتی به من نگاه میکنی و بازی و شیطنت میخوای خدایا بالاتر از این احساس هیچی نیست خدایا ممنونم ...
نویسنده :
مادر
16:53
سفر
هامون روز 7 دی ماه واکسن زد و خیلی بچه خوب و قوی بود و هفته بعدش روز چهارشنبه هم ختنه کرد الان سر و صدا از خودش در میاره و کلی آنقو آنقا میکنه همه میگن خیلی شیطونه و بعدها بدرت رو در میاره میخنده و بلند بلند هق هق میکنه ایجا همه عاشقتن و خاله سهام که میمیره برات خلاصه که دست و با میزنی حسابی و خیلی نازی
نویسنده :
مادر
16:21
ختنه
نمیدونم چی بگم مامان جون فقط اینکه تو 13 دی ساعت 9 شب اینجا آبادن و دکتر عبدالله زاده این اتفاق افتاد اتمالن باید بهت بگم مبارک باشه مبارکت باشه اینهمه دردی که کشیدی و هیچوقت به خاطر نخاهی آورد خدارو شکر مبارکت باشه مسلمونی مامان
نویسنده :
مادر
23:35